زندگی نامه پیر غلام اهل بیت حاج اکبر ناظم

ساخت وبلاگ

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حاج اکبر ناظم از دوران کودکی بنا به توصیه مادر خود، به جهت خدمت در دستگاه امام حسین (ع) مداحی را از هیئت نوجوانان قنات آباد آغاز می‌کند.

 حاج اکبر ناظم در سال 1288 شمسی در تهران به دنیا آمد. عشق به اباعبدالله الحسین باعث شد از همان کودکی مداحی را بیاموزد و به همین منظور هیئت نوجوانان قنات آباد را تأسیس کردد. او با اینکه سوادی نیاموخته بود و سواد قرآنی داشت، دارای حافظه فوق العاده ای بودند که به سرعت متنی را حفظ می‌کردد. نزدیکان این پیر غلام اهل بیت، در توصیف قدرت او در شعر گویی اینگونه می‌گویند که حاج اکبر ناظم دقایقی قبل از شروع مراسم اقدام به شعر گفتن می‌کردد و به خوبی هم این کار را انجام می‌داد.

مادر حاج اکبر ناظم، با چهار واسطه به امیرکبیر می‌رسید. او زنی متدین، پرهیزکار و حافظ قرآن بود. پدر حاج اکبر نیز مرد متدینی بود که به امور خیریه توجه خاصی می‌کرد و به همین منظور، مسجد کلاک را احداث و وقف نمود.

این پیرغلام اهل بیت (ع) ارتباط مناسبی با علما از جمله آیت‌الله بروجردی داشت. ارتباط نزدیک حاج اکبر ناظم با آیت الله بروجردی باعث شده بود که او بسیار به قم سفر کند و در یک از همین سفر ها، آیت‌الله بروجردی برای افتتاح مسجد اعظم از او دعوت نمودند. پس از فوت آیت الله بروجردی، حاج اکبر ناظم امام خمینی (ره) را به عنوان مرجع تقلید خود برگزیدند، و پس از واقعه فیضیه قم در سال 1342، حاج اکبر ناظم در بازار، دم معروف «یحیی الخمینی یحسن الزعیم الاعظم» را سر داد.

در گذشته که امکاناتی برای رساندن صدای مداح وجود نداشت، حاج اکبر ناظم شیوه ی «چهار چایه خوانی» را در بازار تهران بنیان نهاد. در این مراسم حاج اکبر بالای چارپایه‌ای می‌رفت و با صدای بلند شروع به نوحه‌خوانی می‌کرد و جمعیت نیز با او همراهی می‌کردند. یکی از روضه هایی که او در مراسم چهار پایه خوانی می‌خواند این است: «سبط خیر الوری/ ابن بدر الدجی/ مهجه المرتضی (ع)/ ذبحوا بالقفا/ هذه کربلا/ فی دیار بلا/ واحسینا، وا شهیدا».

مصطفی کاظم نیا فرزند حاج اکبر ناظم در خاطره ای از پدر خود اینگونه نقل می‌کند: «یک سال محرم، روز عاشورا حال و هوایی دیگر داشت. وقتی که هیئت قنات‌آبادی‌ها وارد بازار شد، سوز مصیبت نوحه‌های حاج اکبر ناظم، همه را منقلب کرده بود. خود حاج اکبر در بالای منبر از شدت غلبه بیهوش شد و داشت می‌افتاد که او را روی دست گرفتند و به منزل یکی از آشنایان رساندند. زمستان بود، یک منقل پر از ذغال سرخ داخل اتاق آورده بودند که آنجا را گرم کنند. هیئتی‌ها دور هم جمع شده بودند و اشعار عصر عاشورا را می‌خواندند، حاج اکبر ناظم هم بی‌هوش خوابیده بود. در این بین، بدنش شروع به لرزیدن کرد، چند پتو رویش انداختند ولی فایده‌ای نداشت. یک مرتبه از جایش بلند شد، با چهره برافروخته در حالی که زیر لب حرف می‌زد، دست برد در زیر آتش و ذغال‌های داغ را بر سر و صورتش می‌ریخت. دو سه مرتبه این کار را تکرار کرد تا اینکه هیئتی‌ها دست‌هایش را گرفتند و ذغال‌های آتش گرفته را جمع کردند و او همین طور که داشت صحبت می‌کرد، دوباره خوابید»

حاج اکبر ناظم، که نام اصلی او «اکبر ده‌باشی» بود، سال‌ها در منطقه بازار تهران در مراسم چارپایه‌خوانی در روزها و شب‌های تاسوعا و عاشورا و در حالی که مأموران رژیم شاهنشاهی در پی تعطیلی هیأت‌های عزاداری و دستگیری مداحان بودند حاضر می‌شد؛ نفس او آن‌قدر پاک بود که هر کسی در روزهای ماه محرم از بازار تهران عبور می‌کرد و یا در هیأت قنات‌آبادی‌ها حاضر می‌شد، محبت امام حسین (ع) در قلبش احیا می‌شد و شور حسینی او را فرامی‌گرفت.

حاج اکبر ناظم سرانجام در 14 اسفند 1363 پس از طی دوره کوتاهی که بر اثر سکته در بیمارستان بستری بود، به دیار فانی شتافت و در قطعه 16 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/

کهنه سرباز...
ما را در سایت کهنه سرباز دنبال می کنید

برچسب : زندگی, نویسنده : ata90a بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 11:00